۱۳۹۳ خرداد ۱۸, یکشنبه




مهناز قزلو

هزاره ها از عمرم مي گذرد
و هر موي من 
از حادثه اي تلخ
سپيد است
با شكوفه هاي انار 
موهايم را رنگ مي كنم

پيچك هاي خزنده ي اطلسي
لبخندم را مي آرايند 
و توت فرنگي هاي بي فلس
بر آوندهاي سرخ لبانم 
بوسه مي زنند

دست خودم نيست
بر ساقه هاي ساده ي ريزوم
عاشقانه پيوند خورده ام

بتاريخ همين اكنون / دوازدهم آوريل دوهزاروچهارده - استكهلم

هیچ نظری موجود نیست: